انواع کارآفرینی و شناخت الگوهای موفق
انواع کارآفرینی چندان تنوعی ندارند و اغلب در ایران، واژه کارآفرینی به اشتباه به کار میرود و هر شخصی که در راهاندازی یک کارگاه یا کارخانه موفق شود، به عنوان کارآفرین شناخته میشود. امروزه، بسیاری از افراد به دنبال کارآفرینی هستند، اما اغلب با انواع مختلف آن آشنایی ندارند. در مراحل اولیهی کارآفرینی، باید به یک سؤال مهم پاسخ داد:
کدام یک از انواع کارآفرینی، بهترین مسیر برای من است؟
البته، بسته به نیاز و دیدگاه ما، تقسیمبندیهای مختلفی برای انواع کارآفرینی وجود دارد که میتواند بیشتر یا کمتر مفید باشد. در این مطلب، به دستهبندیهای مختلف کارآفرینان و انواع کارآفرینی میپردازیم.
انواع کارآفرینی چیست
در انواع کارآفرینی ،کارآفرینان با خلق فرصتهای جدید روبرو هستند. آنها باید به دنبال ساخت مسیرهای جدید در تجارت باشند و نباید محدودیت در منابع موجود آنها را تحت کنترل خود درآورد. به نوعی که به مسیر ساده شغلی و حقوق ثابت راضی شوند و از فرصتهای پیشرو و ارزش آفرینی غافل بمانند.
بسیاری افراد کارآفرینی را تنها محدود به ایجاد شغل برای خود و سایرین میدانند، اما این فرض غلط است. افرادی که برای هزاران نفر بدون ارزش آفرینی برای اشخاص شغل ایجاد میکنند، کارآفرین محسوب نمیشوند. بایستی در کنار سودآوری، به مقوله ارزش آفرینی مادی و معنوی نیز توجه نمود. در واقع، اقدام و عملکردن همیشه در تمرکز کارآفرینی بوده و آنها در برابر چالشهای محیطی، شرایط اقتصادی و نقص امکانات برنامهریزی میکنند تا فرصتهای جدیدی را کشف کنند و به اهدافشان برسند.
کارآفرینی درونسازمانی
کارآفرینی درونسازمانی (Intrapreneurship)، به فعالیت های کارآفرینانه در یک سازمان یا شرکت بزرگتر اشاره دارد. این فعالیت شامل کارمندان سازمان می شود که طرز فکر و رفتارهای یک کارآفرین را به عهده می گیرند، به دنبال فرصت های جدید هستند و برای توسعه محصولات، خدمات یا فرآیندهای نوآورانه ای که می تواند به نفع سازمان باشد، ریسک می کنند.
به کمک کارآفرینی درونسازمانی، سازمان ها می توانند با پرورش فرهنگ خلاقیت، نوآوری و آزمایش، رقابتی باقی بمانند و با بازارهای متغیر سازگار شوند. این فعالیت همچنین می تواند فرصت هایی را برای رشد شخصی و حرفه ای کارمندان فراهم کند، زیرا آنها چالش های جدیدی را به عهده می گیرند و مهارت هایی را در زمینه هایی مانند رهبری، حل مسائل و ریسک پذیری توسعه می دهند.
به عنوان مثال، اگرچه داشتن ریسک پذیری پایین ممکن است باعث شود که به این نوع کارآفرینی روی بیاورید، اما با داشتن ریسک پذیری بالا، شاید به این نتیجه برسید که به تنهایی موفق نخواهید شد و بهتر است این کار را درون سازمان انجام دهید تا با استفاده از منابع و امکانات سازمان، ارزش آفرینی بیشتری را به دست آورید.
ابعاد کارآفرینی سازمانی
مفهوم کارآفرینی سازمانی یک مفهوم گسترده و توصیفات متنوعی درباره آن وجود دارد. اما تعریف هیسریچ از کارآفرینی سازمانی، به عنوان یکی از مهمترین تعاریف، میتواند نقطهی شروع خوبی باشد. این تعریف بیان میکند که کارآفرینی درون سازمانی، در چارچوب یک سازمان موجود شکل میگیرد. علاوه بر این، باید دانست که کارآفرینی درون سازمانی، الزاماً به خلق کسب و کار جدید منتهی نمیشود و میتواند هر نوع فعالیت و جهتگیری نوآورانه دیگر مانند طراحی محصول، خدمات، فناوریها، تکنیکهای اداری و سازمانی، استراتژیها و موضعگیریهای رقابتی جدید را شامل شود.
تمام تعاریف کارآفرینی سازمانی بر یک یا چند بُعد از چهار بُعد زیر تأکید میکنند، اما باید توجه داشت که این بُعدها با یکدیگر همپوشانی دارند و نمیتوان آنها را به صورت مستقل مورد بررسی قرار داد. با این حال، تقسیمبندی چهار بُعدی به درک بهتر کارآفرینی سازمانی کمک فراوانی میکند. در ادامه، هر یک از این چهار بُعد را به صورت جداگانه و در چند جمله توضیح خواهیم داد:
بازآفرینی سازمانی
تغییراتی که در استراتژی سازمان ایجاد میشود، میتواند به هر شکلی، از جمله بروز رقابتپذیری جدید و حتی بازآفرینی سازمان، رخ دهد. مدیرانی که به تغییر استراتژی سازمان فکر میکنند، در راه رسیدن به آیندهای بهتر برای سازمان و کارکنانشان با چالشها و دردسرهای تحول سازمانی روبرو میشوند. در صورتی که به نتیجهی ناکارآمد بودن ساختار سازمانی برسند، با تمام سختیها و دشواریها، برنامهی تغییر ساختار را طراحی و پیاده میکنند. به همین دلیل، این افراد نمونهای از کارآفرین درونسازمانی هستند.
نوآوری سازمانی
نوآوری سازمانی میتواند به صورت متنوع و دورنی انجام شود؛ مانند طراحی و تولید محصولات جدید، استفاده از تکنولوژی جدید در تولید، عرضه تکنولوژیهای نوین به بازار، ارائه خدمات تازه که پیشتر به مشتریان ارائه نشده بود، بهبود محصولات موجود و غیره. با این حال، بسیاری از این فعالیتها به افراد مختلف بر اساس وظایف سازمانی واگذار میشوند و در چنین حالتی، نمیتوان از روحیه کارآفرینی درون سازمانی حرف زد. در واقع، روحیه کارآفرینی سازمانی زمانی بروز میکند که فرد به طور خودجوش و خلاقانه، بدون الزام و اجبار رسمی، به این فعالیتها بپردازد.
کسب و کار جدید
کارآفرینان درون سازمانی با شناخت محصولات و بازار فعلی، به دنبال ایجاد کسب و کارهای جدید در همین شرایط هستند. به عنوان مثال، مدیر فروش یک شرکت تولید و عرضه مبلمان اداری میتواند با ارائه تسهیلات مالی و دریافت هزینههای مبلمان از مشتریان در چند ماه، فروش شرکت را افزایش دهد. اما این کار چندان ساده نیست و نیاز به تخصیص منابع مالی درون و بیرون شرکت، اعلام فرصت جدید و اعتبارسنجی مشتریان در قبال فرآیندهای قبلی دارد.
روحیه کارآفرینی
اگرچه در میان چهار بعد کارآفرینی درونسازمانی، این بعد با سه مورد دیگر همپوشانیهایی دارد، اما متأسفانه بسیاری از ابزارها و پرسشنامهها، تنها به این یک بعد تمرکز دارند و به بهانهی همپوشانی با سایر ابعاد، نمیتوان آن را حذف کرد. به عنوان یکی از بعدهای کارآفرینی درونسازمانی، روحیهی کارآفرین سازمانی شامل روحیهی رقابت کردن و ریسک پذیری است و کارآفرین درونسازمانی، نوعی جسارت و روحیهی آغازگر بودن را در خود جای داده است. به عبارتی، کارآفرین درونسازمانی با منفعلی مواجه نمیشود و برای تسلط بیشتر بر شرایط محیطی تلاش میکند.
کارآفرینی جانبی
کارآفرینی جانبی (Sidepreneurship)، به شروع یک کسب و کار یا دنبال کردن سرمایهگذاری های کارآفرینانه در حالی که هنوز یک شغل تمام وقت دارید یا تعهدات دیگری را حفظ میکنید، اشاره دارد. این مفهوم به افراد اجازه میدهد که ایده های خود را آزمایش کنند، علاقههای خود را دنبال کنند و به طور بالقوه درآمد بیشتری کسب کنند، در حالی که خطرات مربوط به ترک یک شغل ثابت را به حداقل میرساند.
کارآفرینی جانبی میتواند شامل ارائه خدمات مستقل، فروش محصولات آنلاین، مشاوره یا راه اندازی یک کسب و کار کوچک باشد. برخی از افراد برای تکمیل درآمدی قبل از تعهد تمام وقت به کارآفرینی، یک کسب و کار جانبی راه اندازی میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به سادگی از خروجی خلاقانه و چالش ساختن چیزی به تنهایی لذت ببرند.
با این حال، ضروری است که زمان و تعهدات خود را به طور موثر متعادل کنید، زیرا کارآفرینی جانبی میتواند سخت باشد و برای موفقیت نیاز به تلاش و فداکاری قابل توجهی دارد. همچنین بسیار مهم است که از هرگونه تضاد منافع احتمالی با کارفرمای فعلی خود آگاه باشید و اطمینان حاصل کنید که هیچ گونه خط مشی یا توافق نامه شرکت را نقض نمیکنید.
برای مثال، فرض کنید یک حسابدار تمام وقت برای یک شرکت بزرگ کار میکند، اما دو روز از هفته، عصرها به حسابهای یک شرکت کوچک نیز رسیدگی میکند. در واقع، او به معنای واقعی کلمه، یک کارآفرین جنبی است. هدف اصلی کارآفرینی جنبی، تأمین درآمد بیشتر برای زندگی است، اما اگر با انتخاب هوشمندانه و آگاهانه صورت گیرد، میتواند به همراه درآمدزایی، کارکردهای مثبت بیشتری را نیز داشته باشد.
کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی (Social entrepreneurship)، نوعی کارآفرینی است که بر پایهی تحقق اهداف فرهنگی و اجتماعی ساخته میشود. در این نوع کارآفرینی، سودآوری و درآمد کمتر اهمیت دارند و بیشتر کارآفرینان اجتماعی، اساس غیرانتفاعی دارند. سود حاصل از آنها برای ارتقای اهداف اجتماعی و فرهنگی صرف میشود و منابع مالی آنها باید با کمک اعضای کارآفرین تامین شوند.
با این حال، ارزش آفرینی در کارآفرینی اجتماعی بسیار بالاست و درآمدزایی در پایینترین سطح قرار دارد. در حالی که برای تامین هزینههای خود، برخی از کارآفرینان اجتماعی ممکن است کسب و کارهای کوچک راهاندازی کنند، اما سرمایهگذاری مالی در این نوع کارآفرینی نقشی ندارد و افراد بسیاری ممکن است بدون دریافت حقوق، برای تحقق اهداف سازمان اجتماعی از این کارآفرینیها حمایت کنند.
انواع کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی اجتماعی شامل فعالیتهای ایجاد کسب و کارهایی هستند که با معضلات اجتماعی روبرو هستند، مانند فقر، بیکاری، آسیبهای اجتماعی، آسیبهای محیطی، عدم توانایی دسترسی به خدمات اساسی و غیره. انواع کارآفرینی اجتماعی شامل:
کارآفرینی اجتماعی جامعهمحور: این نوع کارآفرینی با تمرکز بر ارزشهای اجتماعی، به دنبال حل مسائل اجتماعی با تمرکز بر جامعه میباشد.
کارآفرینی اجتماعی غیرانتفاعی: این نوع کارآفرینی بهدنبال ارائهخدماتی برای جامعه، بدون توجه به سود و منفعت شخصی، بلکه بهدنبال کمک به افرادی هستند که نیازمندیهای اساسی خود را ندارند، مان ند توانایی دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی و سایر خدمات اساسی را دارند.
کارآفرینی اجتماعی داوطلبانه: در این نوع کارآفرینی، افراد بهطور داوطلبانه و بدون انتظار پاداش، به حل مسائل اجتماعی و بهبود وضعیت جامعه کمک میکنند.
کارآفرینی اجتماعی دانشگاهی: در این نوع کارآفرینی، دانشجویان و محققان با استفاده از دانش و مهارت های خود، مشکلات اجتماعی و محیطی را تشخیص داده و سپس راهکارهایی برای حل آنها پیشنهاد می دهند. این راهکارها می توانند شامل ایجاد کسب و کارهای اجتماعی، پروژه های محیطی، تحقیقات علمی و فناورانه و غیره باشند.
بنابراین، انواع کارآفرینی اجتماعی به دو اجزای مهم تقسیم میشوند. اولا، شناسایی خودجوش وضعیتهای ظالمانه که در ایجاد شرایط محرومانه برای یک طبقه خاص نقش مهمی دارد. این شرایط به حدی ظالمانه و سخت است که افراد نمیتوانند راهکارهای تجاری داشته باشند و به فکر ایده و نوآوری بربیایند. دوما، شناسایی فرصتهایی در شرایط سخت و ظالمانه، ایجاد گسترش ارزشهای اجتماعی و اقدامات شجاعانه برای به چالش کشیدن این شرایط ناعادلانه است . بسیاری از کارآفرینان اجتماعی باعث تغییر ارزشهای نگرشی و اجتماعی یک جامعه شدهاند که حتی تاثیر مستقیمی در باورهای اجتماعی نسلهای آینده داشتهاند.
اگر در یک منطقه اقتصادی با فرصتهای خوبی برای تجارت وجود دارد، شروع یک کسب و کار در این منطقه میتواند موفقیت بیشتری داشته باشد. اما اگر در یک منطقه با فرصتهای کمتر و با رقبای بسیاری زندگی میکنید، شاید بهترین راه کارآفرینی برای شما، شروع کسب و کاری با بازار هدف دقیق و خلاقیت بالا باشد.
بنابراین، انتخاب نوع کارآفرینی مناسب برای هر فرد به ویژگیها و تواناییهای فردی و شرایط محیطی و اقتصادی وابسته است. با توجه به شرایط فردی و محیطی که شخص در آن زندگی میکند، باید با توجه به تواناییهای شخصی، نوع کارآفرینی را انتخاب کرد.
ثبت نام
با ثبت نام به عنوان کاربر ویژه، علاوه بر دسترسی به این مطلب، میتوانید به سایر مباحث مربوط به کارآفرینی دسترسی پیدا کنید.
دیدگاهتان را بنویسید