مفهوم کارآفرینی چیست

کارآفرینی (Entrepreneurship)، یک کلمهٔ قدیمی با ریشه فرانسوی است که توسط اقتصاددانان مانند ریچارد کانتیلون و آدام اسمیت، در قرن‌های هفدهم و هجدهم میلادی به کار گرفته شد. این واژه به معنای ایجاد و توسعهٔ کسب و کار جدید با هدف ایجاد ارزش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است.

کارآفرین (Entrepreneur)، با استفاده از ایده‌های خلاقانه و نوآورانه، مدل‌های کسب و کاری نوین ایجاد می‌کند و برای موفقیت نیازمند شجاعت، پایداری، انعطاف‌پذیری، همکاری و مدیریت خوب هست.

واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای “متعهد شدن” مشتق شده است. این به معنای آن است که فردی مخاطرات فعالیت‌های اقتصادی را بپذیرد و آن‌ها را مدیریت کند.

این فرآیند، به عنوان یکی از عوامل مهم توسعهٔ اقتصادی در بسیاری از کشورها شناخته شده است و بسیاری از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی دوره‌هایی در این زمینه ارائه می‌دهند.

کارآفرین کیست؟ کارآفرینی چیست؟

در دو قرن گذشته، مفهوم کارآفرینی در کتاب‌های روانشناسی و اقتصاد مطرح شده است و به عنوان یک فرآیند مهم در راه‌اندازی و رشد کسب و کار با هدف سوددهی شناخته شده است. هر چند که این مفهوم به نسبت ساده و قابل درک است و همه ما کم و بیش با آن آشنایی داریم.

در فرآیند کارآفرینی، یک کسب و کار راه‌اندازی می‌شود و با استفاده از ایده‌های خلاقانه و نوآورانه، مدل‌های کسب و کاری نوین ایجاد می‌شود. این فرآیند، به عنوان یکی از عوامل مهم توسعهٔ اقتصادی در بسیاری از کشورها شناخته شده است و بسیاری از دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی دوره‌هایی در این زمینه ارائه می‌دهند. با این حال، هدف از کارآفرینی تنها رشد و سوددهی نیست؛ خلق ارزش و ایجاد اشتغال نیز از اهداف مهم این فرآیند محسوب می‌شوند.

بررسی تاریخچه کارآفرینی

تاریخچه کارآفرینی به بیش از ۳۰۰ سال قبل بازمی‌گردد، اما کارآفرینی به شکلی که امروزه می‌شناسیم و به عنوان یک علم و شاخه مهم مدیریت شناخته می‌شود، حدود یک قرن پیش شکل گرفته است.

ابتدا در اروپا و آمریکا، کارآفرینان به عنوان افرادی شناخته می‌شدند که با تجربه و روحیه کارآفرینی خود، کسب و کارهای نوآورانه را راه‌اندازی می‌کردند. در سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، مفاهیمی مانند نوآوری، خلاقیت و رهبری در کارآفرینی وارد شدند و مفهوم کارآفرینی به عنوان یک موضوع مطالعاتی و دانشگاهی شکل گرفت.

امروزه، کارآفرینی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل توسعه اقتصادی و اشتغال‌زایی در سراسر جهان شناخته می‌شود و دوره‌های آموزشی و تحقیقاتی زیادی در این زمینه وجود دارد.

مفهوم کارآفرینی از دیدگاه پدر کارآفرینی

جوزف شومپیتر پدر علم کارآفرینی است که در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ مطالعات گسترده‌ای در زمینه کارآفرینی انجام داد و تعریف کارآفرینی را به عنوان عصاره کارآفرینی در درک و بهره برداری از فرصت‌ها ارائه کرد.

او به رابطه بین کارآفرینی و نوآوری توجه ویژه داشت و پنج شیوه نوآوری را شامل معرفی یک کالای جدید، به کار گیری یک شیوه‌ی جدید برای تولید یک محصول قدیمی، ایجاد یک بازار جدید برای یک محصول موجود، کشف و به کار گیری یک منبع جدید برای تامین مواد اولیه و ایجاد یک ساختار جدید برای یک صنعت موجود را مد نظر داشت.

جوزف شومپیتر به ویژگی‌های کارآفرینان و شیوه‌های عملکرد آن‌ها به گونه‌ای دقیق پرداخت که امروزه در مقاله‌های کارآفرینی، گاهی از اصطلاح کلی کارآفرینی شومپیتر استفاده می‌شود، تا تمامی نکاتی که او مد نظر داشته حفظ شود و از دست نرود.

جوزف شومپیتر; پدر علم کارآفرینی
مفهوم کارآفرینی از دیدگاه پدر کارآفرینیجوزف شومپیتر (Joseph Schumpeter)، اقتصاددان مشهور اتریشی، در سال ۱۸۳۳ در شهر تریش به دنیا آمد. وی دارای دکترای حقوق از دانشگاه وین بود و به‌عنوان استاد اقتصاد در دانشگاه‌های گراس و بن تدریس می‌کرد.

شومپیتر نویسنده بیش از ۱۵ کتاب و ۲۰۰ مقاله در زمینه اقتصاد بود و برجسته‌ترین آثار او شامل “نظریه توسعه اقتصادی”، “نوسانات تجاری” و “سرمایه‌داری، سوسیالیسم و دموکراسی” بود.

او به عنوان وزیر امور مالی اتریش و  عضو  هیئت علمی دانشگاه هاروارد آمریکا خدمت کرد و  تأثیرگذارترین فرد اقتصاددانان قرن بیستم بود که لفظ تخریب سازنده (Creative Destruction)، را در علم اقتصاد مطرح نمود.

شومپیتر در سال ۱۹۵۰ به علت خونریزی مغزی در خواب درگذشت.

تعریف‌های مختلف مفهوم کارآفرینی

در مقالات کارآفرینی، افراد بسیاری به تعریف فرد کارآفرین و کارآفرینی می‌پردازند. با بررسی این مقالات، می‌توان نقش کارآفرین در اقتصاد را بررسی کرد و تعریف‌های مختلف کارآفرینی را مورد بررسی قرار داد.

تعریف هوارد استینوسن

هوارد استینوسن، مدیر اسبق انتشارات دانشگاه هاروارد، کارآفرینی را به عنوان تعقیب فرصت‌هایی که فراتر از منابعی هستند که امروز در دسترس داریم تعریف می‌کند.

در تعریف استیونسن، دو کلمه کلیدی وجود دارد: فرصت جو بودن و جستجوی فرصت‌های جدید و محدود نشدن به منابع در دسترس. به نظر می‌رسد در تعریف کارآفرینی از نگاه استیونسن، ساختن مسیرهای جدید در اقتصاد و محیط کسب و کار اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

تعریف ریچارد کانتیلون

ریچارد کانتیلون، اقتصاددان فرانسوی-ایرلندی قرن ۱۷ و ۱۸ میلادی، کارآفرینی را به صورت ریسک کردن تعریف می‌کند. به او نام‌گذاری مفهوم عصاره‌ی اصلی کارآفرینی نیز اختصاص داده شده است.

کانتیلون کارآفرین را به عنوان فردی تعریف می‌کند که کسب و کاری را به‌وجود می‌آورد و ریسک انجام آن را به عهده می‌گیرد، امیدوار به کسب سود است.

تعریف کارل وسپر

وسپر، نویسنده کتاب New Venture Strategies، ارزش آفرینی را به عنوان یکی از نکات مهم در کسب و کارهای جدید توصیف کرده است.

او بین کارآفرینی و شغل آفرینی تمایز قائل است و بر این باور است که کارآفرین، کسی است که توانسته باشد ارزش اقتصادی بسیار بالایی ایجاد کند، در حالی که شغل آفرینی تنها به منظور ایجاد شغل و درآمد انجام می‌شود.

تعریف گوردون بتی

در کتاب “کارآفرینی در دهه هشتاد”، گوردون بتی مفهوم کارآفرینی را با تمرکز بر اقدام تعریف می‌کند و بر تفاوت کارآفرینان با سایر افراد جامعه در این نکته تأکید می‌کند که آنها به اقدام و عمل کردن فکر می‌کنند.

به عبارت دیگر، آنها با خلق کسب و کار، نسبت به فرصت‌هایی که می‌بینند و با خلق کسب و کار، تلاش می‌کنند نسبت به آنچه دیده‌اند و احساس کرده‌اند، عکس‌العمل نشان دهند.

کارآفرین چه کسی است؟

واژه کارآفرینی برای اولین بار در سال ۱۷۲۳ در فرانسه شکل گرفت و به فعالیت فردی که به دنبال راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید بود، با پذیرش ریسک اقتصادی و به امید دستیابی به سود، به مدیریت کار نو مشغول می‌شد، نسبت داده می‌شد.

این مفهوم تا به امروز باقی مانده و کارآفرین به شخصی اطلاق می‌شود که به دنبال راه‌اندازی کسب‌وکاری جدید باشد، با پذیرش ریسک اقتصادی و به امید دستیابی به سود، به مدیریت آن اشتغال دارد.

کارآفرین، فردی است که با ایجاد کسب‌وکار جدید، بیشتر از دیگران ریسک‌های آن را به عهده می‌گیرد و به‌طور معمول به عنوان مبتکر ایده‌های جدید شناخته می‌شود.

به دنبال دستیابی به هدف خود، چهار نوع کارآفرین مختلف با رویکردها و استراتژی‌های متفاوت عمل می‌کنند و از این رو، تمام کارآفرینان مشابه نیستند.

محققان بیشتر وقت خود را به جمع‌آوری اطلاعات اختصاص می‌دهند.
نوآوران افرادی هستند که ایده‌های جدید را به کسب‌وکارهای پرسود تبدیل می‌کنند.
سخت‌کوشان ترجیح می‌دهند کسب‌وکار کوچک را توسعه داده و بزرگ کنند.
مقلدان ایده‌های دیگران را کپی و بهبود می‌دهند.

آشنایی با فرایند کارآفرینی

آشنایی با فرایند کارآفرینی (Entrepreneurial Process)، می‌تواند به برنامه‌ریزی بهتر برای راه‌اندازی یک کسب و کار کمک کند و همچنین کارآفرینان را به دنبال کشف فرصت‌های جدید و خلاقانه ترغیب می‌کند.

فرایند کارآفرینی می‌تواند به مدرسان کارآفرینی کمک کند تا بهتر و سازمان‌دهی شده‌تر مطالب را به دانشجویان آموزش دهند و باعث افزایش درک و یادگیری دانشجویان شوند. همچنین، برای کارآفرینان این فرایند می‌تواند به عنوان یک چک لیست مفید باشد تا نواقص و مشکلات خود را شناسایی و بهبود دهند.

از طرفی، با مرور این فرایند، کارآفرینان می‌توانند به دنبال راه‌حل‌هایی برای مسائل جدید باشند و بهتر در عبور از موانع و پیشرفت خود کمک کنند.

تصمیم‌گیری و انتخاب

تصمیم‌گیری و انتخاب، یکی از مراحل حیاتی در فرآیند کارآفرینی است. در این مرحله، به خود می‌گوییم که می‌خواهیم به عنوان یک کارآفرین موفق عمل کنیم و مسیر کارآفرینی را طی کنیم. 

البته، این اتفاق به صورت لحظه‌ای رخ نمی‌دهد و در طول یک روند تدریجی شکل می‌گیرد. با این حال، اغلب یک رویداد محرک (trigger event)، وجود دارد که باعث می‌شود تا این تصمیم نهایی شکل گیرد.

به عنوان مثال، مشکلات مالی در زندگی، برخورد نامناسب مدیر ارشد، مخالفت شرکت با ایده و طرح، فشار کاری بسیار زیاد و حس نامطلوب برای تحمل فشار، می‌توانند به عنوان این رویداد محرک عمل کنند.

به خاطر داشته باشید که انتخاب مسیر کارآفرینی، یک مسئله مهم و تاثیرگذار است و باید با دقت و برنامه‌ریزی انجام شود. با توجه به مثال‌های ذکر شده، می‌توانیم در تصمیم‌گیری بهتر و پویاتر به سوی رسیدن به هدف کارآفرینی پیش برویم.

ایده و فرصت

در فرایند کارآفرینی، جستجوی ایده و فرصت از مراحل مهمی است که به انتخاب گزینه مناسب و افزایش شانس موفقیت کمک می‌کند. تشخیص فرصت‌ها برای کارآفرینان بسیار حائز اهمیت است و این تفاوت اصلی کارآفرین با دیگران است که به دنبال یافتن و شناسایی فرصت‌ها هستند.

طرح تجاری

موفقیت کسب و کار تنها به دلیل داشتن محصول خوب به وجود نمی‌آید. مدل کسب و کار، معماری کلی کسب و کار شما را با توجه به عناصر مختلف آن تعیین می‌کند.

 طرح تجاری نقشه‌ی عملیاتی راه‌اندازی کسب و کار است که شامل جزئیات مراحل اجرایی و منابع مورد نیاز برای آن نیز می‌شود.  ساختار سازمانی، پیش‌بینی فروش، تجزیه و تحلیل ریسک و موضوعات دیگری نیز در طراحی این طرح مدنظر قرار می‌گیرند. در نهایت، طرح تجاری، نتیجه تحلیل‌ها و بررسی‌هایی است که کسب و کار را به عنوان یک پروژه بهتر درک می‌کند و موفقیت آن را تضمین می‌کند.

تامین منابع

اولین گام اجرایی در راه‌اندازی کسب و کار، تأمین منابع است و باید توجه داشت که تأمین منابع مالی تنها یکی از دغدغه‌های این مرحله نیست. تأمین منابع انسانی و تشکیل تیم اجرایی نیز به‌عنوان چالش‌هایی در این مرحله وجود دارند که باید به آن‌ها توجه شود. بخش تأمین منابع شامل انواع مختلفی از منابع است و کارآفرینان باید این نکته را در نظر داشته باشند.

ساختار حقوقی

پیاده‌سازی ساختار حقوقی، بخشی از فرایند کارآفرینی است که برخی کارآفرین‌ها به آن علاقه ندارند، اما این انتخاب می‌تواند منبع تنش‌ها و تعارض‌های فراوان باشد. دغدغه‌ها و چالش‌های کسب و کارها در این مرحله، بسته به مقیاس اولیه‌شان، متفاوت است.

راهبرد رشد

در مرحله مدیریت کسب و کار، باید به اداره‌ی کسب و کار پرداخته و زمینه‌ی رشد آن را فراهم کرد. این بخش از فرایند ممکن است دشواری‌هایی داشته باشد و کارآفرینان باید از سیستم‌های کنترل مدیریتی، تعریف و پایش شاخص‌های مختلف و انجام اقدامات اصلاحی استفاده کنند.

در صورتی که هدف کارآفرین، افزایش مقیاس کسب و کار باشد، مباحثی مانند استراتژی رشد کسب و کار و مدیریت افزایش مقیاس نیز در این مرحله باید مورد توجه قرار گیرند.

جذب سرمایه‌گذار

در مرحله جداسازی مالک و سرمایه‌گذار از ساختار اجرایی کسب و کار، کارآفرینان باید به دنبال مستقل کردن کسب و کار از بنیان‌گذار خود باشند تا بتوانند به رشد و توسعه آن ادامه دهند.

این مرحله در انتهای فرایند کارآفرینی قرار دارد و در آن شرکت باید به گونه‌ای طراحی شود که بتواند بدون وابستگی به بنیان‌گذار، در مسیر رشد خود ادامه دهد. به ویژه در کارآفرینی جسورانه، این مرحله بسیار حیاتی است و باید به‌عنوان هدف اصلی در نظر گرفته شود.

بار دیگر لازم است تأکید شود که عبارت “فرایند کارآفرینی“، با استفاده از اصطلاح “فرایند”، به معنای ضروری بودن پی‌در‌پی و ترتیب مشخصی برای مراحل کارآفرینی نیست. در واقع، این مراحل ممکن است با توجه به شرایط و نیازهای شخص کارآفرینی، به ترتیبی متفاوت از هم انجام شوند. برای مثال، فرد کارآفرین ممکن است در مرحله ایده‌یابی و ارزیابی فرصت قرار داشته باشد، اما هنوز تصمیم نگرفته باشد که به کارآفرینی بپردازد و همچنان به کسب و کار قبلی خود ادامه دهد.

سپس به دلیل رویدادی خاص، ممکن است به پیاده‌سازی ایده‌ای که پیشتر در ذهنش شکل گرفته بپردازد.به علاوه، ساختار حقوقی و تأمین منابع نیز همیشه به ترتیب خاصی پیگیری نمی‌شوند. در برخی موارد، ساختار حقوقی باید ابتدا شکل بگیرد تا بتوان به تأمین منابع (مانند دریافت وام بانکی) پرداخت. در موارد دیگر، تأمین منابع ممکن است به عنوان پیشنیاز شکل‌گیری نطفه‌ی اولیه‌ی شرکت (مانند اجاره دفتر و اخذ مجوز فعالیت) در نظر گرفته شود.

مفهوم کارآفرینی دولتی

مفهوم کارآفرینی دولتیکارآفرین دولتی، به تعبیر نشریه بررسی کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review)، تا همین اواخر اصطلاحی متعارض و دارای تناقض درونی به نظر می‌رسید. در دهه‌های گذشته، کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید معمولاً به عنوان قلمرو بخش خصوصی در نظر گرفته می‌شد، اما در دهه‌های اخیر، دولت نیز سهمی در کارآفرینی و سیاست گذاری حمایتی در این حوزه داشته است.

وقتی درباره نقش دولت در کارآفرینی صحبت می‌شد، موضوعاتی مانند اصلاح قوانین، تسهیل فرایند کارآفرینی با حمایت مالی و تامین منابع، فرهنگ سازی و آموزش کارآفرینی برای جوانان مورد بحث قرار می‌گرفت که این بحث‌ها کارآفرینی در بدنه دولت را به دولت سیاست‌گذار در زمینه کارآفرینی محدود می‌کرد.

با توجه به گذشته، بسیاری از مدیران دولتی از کارآفرینی غفلت می‌کردند و باور داشتند که این موضوع تنها برای افرادی مفید است که به بخش خصوصی می‌پیوندند. با این حال، این دیدگاه هنوز هم در بسیاری از مناطق جهان وجود دارد.

تعریف کارآفرینی دولتی
وقتی از کارآفرینی دولتی صحبت می‌شود، برخی افراد به کاهش تصدی‌گری دولت فکر می‌کنند. اما بسیاری از فعالیت‌های دولتی، به طور ذاتی باید در بدنه‌ی دولت باشند و نمی‌توان آن‌ها را به بخش خصوصی واگذار کرد.

برای مثال، تامین امنیت، بهداشت عمومی و توسعه زیرساخت‌های حمل و نقل، از جمله کارهایی هستند که ممکن است الزاماً باید توسط دولت انجام شوند. در چنین شرایطی، دغدغه‌های کارآفرینی و ارزش‌آفرینی نباید به بهانه‌ی دولتی بودن مجموعه کنار گذاشته شده و سازمان را در روزمرگی عملیاتی غرق کرد.  باید به یاد داشت که کارآفرینی، به معنای شرکت‌آفرینی یا تبدیل کردن مجموعه به یک بنگاه اقتصادی نیست و ممکن است در قالب انجام پروژه‌های نوآورانه و تحقق اهداف استراتژیک، برای دولت نیز سودمند باشد. 

مشکلات کارآفرینی دولتی

مشکلات کارآفرینی دولتیکارآفرینی دولتی با مشکلات بسیاری مواجه است. برخی از این مشکلات عبارتند از استفاده از کارآفرینی به عنوان علتی برای جذب منابع مالی، عدم ایجاد ارزش افزوده و فرآیندهای جدید، عدم تحقق تغییرات بزرگ در منافع مادی مدیران، عدم توجه به افق بلندمدت و احساس خطر، استفاده از آن به عنوان بهانه برای مخالفان مدیر برای اتهام کسب منافع شخصی و سنجش موفقیت بر اساس رشد کمّی. با این حال، در صورتی که کارآفرینی دولتی به درستی پیاده شود، می‌تواند به دنبال داشتن اثرات مفیدی برای ارتقای وضعیت کشور و افزایش رفاه مردم باشد.

ویژگی‌های کارآفرینی نشانه‌ای برای تمایز دادن بین دولتی یا خصوصی بودن ندارند. بنابراین، هر مدیر دولتی می‌تواند از ویژگی‌های زیر در فعالیت خود استفاده کند و در گروه مدیران کارآفرین دولتی قرار گیرد:

  • طراحی و ارائه خدمات جدید
  • ایجاد منابع درآمدی پایدار و نوآوری در این زمینه
  • جستجوی مداوم برای تغییرات و تطبیق با نیازهای جدید محیطی
  • ایجاد هر نوع نوآوری سودآور برای سازمان

مزایا و معایب کارآفرینی دولتی

کارآفرینی دولتی یکی از روش‌هایی است که دولت‌ها به منظور ایجاد تغییرات و ارتقای سطح اقتصادی و اجتماعی، به کار می‌برند. این روش می‌تواند مزایایی برای دولت و جامعه به همراه داشته باشد، اما در عین حال معایبی نیز دارد. مزایای کارآفرینی دولتی عبارتند از:

توانایی دسترسی به منابع مالی بزرگتر

دولت‌ها معمولاً دسترسی به منابع مالی بسیار بیشتری نسبت به بخش خصوصی دارند و می‌توانند این منابع را به سمت پروژه‌هایی هدایت کنند که بخش خصوصی علاقه‌مند به آنها نیست.

اجرای پروژه‌های بلندمدت

دولت‌ها معمولاً پروژه‌هایی را برنامه‌ریزی می‌کنند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، برای افزایش سطح رفاه و رونق اقتصادی جامعه مفید باشند. به عنوان مثال، ایجاد زیرساخت‌های ارتباطی و حمل و نقل موثر تر.

توسعه مناطق فقیر

دولت‌ها می‌توانند با توجه به نیازهای اجتماعی و اقتصادی، به توسعه مناطق فقیر و محروم بپردازند. این کار می‌تواند به افزایش سطح رفاه و توانمندسازی مردم این مناطق کمک کند.

با این حال، همانند هر راهبردی، کارآفرینی دولتی هم دارای معایبی است. مهمترین معایب کارآفرینی دولتی عبارتند از:

دخالت دولت در امور اقتصادی

دولت به دلیل دخالت قوی در امور اقتصادی ممکن است با مشکلاتی مواجه شود، از جمله عدم شفافیت در اتخاذ تصمیمات، برخورداری از مزایای بیش از حد و همچنین بروز هزینه‌های زیاد در اثر انجام پروژه‌های ناموفق.

مشکلات مدیریتی

همانند هر شرکت خصوصی، کارآفرینی دولتی نیز به مشکلات مدیریتی مختلفی ممکن است برخورد کند. برای مثال، نبود کارآفرینی واقعی در دولت، وابستگی به بودجه دولتی و تغییرات سیاسی و اجرایی می‌تواند باعث کاهش کارایی و محدودیت‌های مدیریتی شود.

رقابت نامناسب

دولت در کارآفرینی دولتی در شرایط رقابت نامناسب قرار دارد. چرا که به عنوان یک نهاد قدرتمند، از منابع بسیاری مانند بودجه و توان تصمیم‌گیری برخوردار است که شرکت‌های خصوصی نمی‌توانند به همان اندازه از آن‌ها بهره‌مند شوند. این موضوع ممکن است باعث عدم عدالت در بازی و نارضایتی شرکت‌های خصوصی شود.

با وجود این مشکلات، کارآفرینی دولتی در بسیاری از کشورها به عنوان یک راهبرد برای توسعه اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در بسیاری از موارد به نتایج مثبتی دست یافته است. به همین دلیل، برای دولت‌ها می‌تواند به عنوان یک گزینه موثر برای توسعه کشور در بلندمدت باشد.

سنگاپور یکی از کشورهایی است که در زمینه کارآفرینی دولتی موفقیت‌آمیز بوده است. دولت سنگاپور برای پیشرفت در حوزه‌های مختلف، از جمله اقتصادی، فناوری، آموزش و سلامت، برنامه‌های کارآفرینی قوی و کارآمدی را اجرا کرده است. این کشور با تحقیق و بررسی وضعیت بازار و نیازهای جامعه، بازارهای پررونقی را برای شرکت‌های کارآفرینی دولتی ایجاد کرده است. همچنین، دولت سنگاپور برای ترویج کارآفرینی در بین جوانان، برنامه‌های متعددی مانند ارائه‌ی وام‌های بدون بهره به کارآفرینان جوان و راه‌اندازی مسابقات کارآفرینی راه‌اندازی کرده است.

از دیگر برنامه‌های موفق دولت سنگاپور، ارائه‌ی خدمات برای پشتیبانی از شرکت‌های کارآفرینی جدید و کمک به آنها برای ایجاد ارتباطات مفید با بخش خصوصی است. به دلیل تمرکز دولت سنگاپور بر روی کارآفرینی دولتی و ترویج کارآفرینی در بین جامعه، این کشور به یکی از پرآفرین‌ترین کشورهای جهان تبدیل شده است.

کارآفرینی دولتی و کارآفرینی عمومی

کارآفرینی دولتی و کارآفرینی عمومیهمانطور که اشاره شد، کارآفرینی دولتی (Governmental Entrepreneurship)، به فعالیت‌های کارآفرینی در حوزه‌هایی اشاره دارد که توسط دولت یا سازمان‌های دولتی انجام می‌شود. به طور خاص، کارآفرینی دولتی به فرایند شناسایی، ایجاد، توسعه و اجرای فرصت‌های کسب و کار توسط دولت اشاره دارد. در کارآفرینی دولتی، دولت به عنوان یک کارآفرین عمل می‌کند و به دنبال پیدا کردن راه‌حل‌های خلاقانه و کارآمد برای مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیطی است. به عنوان مثال، دولت ممکن است با راه‌اندازی شرکت‌های دولتی، سرمایه‌گذاری در شرکت‌های نوپا، ارائه پشتیبانی‌های مالی و فنی به کارآفرینان، تدوین سیاست‌های حمایتی و… به رشد کسب و کارهای جدید و نوپا کمک کند.

کارآفرینی عمومی (Public Entrepreneurship)، به فرایند خلق و ایجاد ارزش در قالب پروژه ها و فعالیت هایی اطلاق می شود که توسط نهادهای عمومی انجام می شود. در این حوزه، موسسات و سازمان های عمومی برای ایجاد تغییراتی در جامعه و کمک به حل مسائل مختلف، به عنوان کارآفرینان عمل می کنند. مواردی از کارآفرینی عمومی شامل ایجاد برنامه های آموزشی، تشویق به کارآفرینی در مناطق کم درآمد و بیکاری، ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در مناطق روستایی، ایجاد شرکت های دولتی به عنوان رقبای خصوصی، توسعه فناوری های سبز و ایجاد شبکه های اجتماعی به منظور افزایش تعامل میان شهروندان و دولت می باشد.

یکی از مثال های موفق کارآفرینی عمومی، برنامه‌ی سهام عدالت در ایران است. این برنامه توسط دولت ایجاد شد تا با فروش سهام شرکت های دولتی به مردم، به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش فاصله‌ی طبقاتی در جامعه باشد. این برنامه در سال ۱۳۹۳ آغاز شد و تاکنون میلیون‌ها نفر در این برنامه شرکت کرده‌اند. از جمله مزایای این برنامه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کاهش فاصله‌ی طبقاتی: با فروش سهام شرکت‌های دولتی به مردم، فرصتی برای افرادی با درآمد پایین فراهم شده است تا سرمایه‌دار شوند و درآمد خود را افزایش دهند.
  • جذب سرمایه‌گذاری: با فروش سهام شرکت‌های دولتی به مردم، سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی و ایجاد کارهای جدید تشویق شده است.
  • تحرک در بخش اقتصادی: این برنامه باعث تحرک در بخش اقتصادی شده است و باعث افزایش رقابت در بین شرکت‌ها شده است.
  • بهبود شفافیت: با بیشتر شدن تعداد سهامداران، شفافیت در شرکت‌های دولتی افزایش یافته و مردم می‌توانند به راحتی در برنامه‌ها و تصمیمات این شرکت‌ها شرکت کنند.

مسیر ورود کارآفرینی

می‌توان به طور کلی برای ورود به دنیای کارآفرینی از دو روش مجزا استفاده کرد.  اولین روش، خلق کسب و کار از نقطه صفر است ، به معنای شروع کارآفرینی از ابتدایی‌ترین حالت ممکن است.  دومین روش، در اختیار گرفتن مالکیت کسب و کار دیگر در قالب خرید کسب و کار، نام و مدل کسب و کار یا هر روش دیگر است.  در ادبیات کارآفرینی از این اصطلاح به منظور جلوگیری از خطای قضاوت در انتخاب روش ورود به دنیای کارآفرینی استفاده می‌شود. علاوه بر این، انتخاب مسیر ورود به دنیای کارآفرینی بسیار مهم است و به شدت تأثیرگذار بر روی موفقیت کسب و کار است.

مسیر ورود کارآفرینیبرای مثال، در صورتی که یک کارآفرین قصد ورود به بازار جدیدی را دارد، باید ابتدا به بررسی مسیر ورود خود به این بازار توجه کند. اگر او بخواهد با خلق کسب و کار از صفر وارد بازار شود، باید زمان و منابع زیادی را برای تحقیقات، برنامه‌ریزی و راه‌اندازی کسب و کار خود اختصاص دهد. اما اگر او به دنبال خرید یک کسب و کار موجود در بازار است، باید به دنبال کسب اطلاعات کافی درباره شرکت‌های موجود در بازار باشد و از تخصص و تجربه خود استفاده کند تا بهترین تصمیم را بگیرد.

در کل، انتخاب مسیر ورود به دنیای کارآفرینی بستگی به عوامل مختلفی مانند سطح تخصص و تجربه کارآفرین، منابع مالی و زمان، وضعیت بازار و ریسک‌های مربوط به هر روش ورود دارد. بنابراین، کارآفرینان باید با دقت و با بررسی دقیق وضعیت خود، بهترین روش ورود را انتخاب کنند تا به موفقیت در کارآفرینی دست یابند.

ما به دلیل چندین عامل، مسیر ورود دوم (یعنی سرمایه گذاری در کسب و کار موجود) را کمتر جدی می‌گیریم. یکی از این عوامل، فراموش کردن آنکه راه‌اندازی کسب و کار از نقطه صفر سخت است و در هر مقطعی ممکن است با چالش‌های خاص خود مواجه شود. عامل دیگر، افراط در توجه به ایده است که ممکن است مانع از تشخیص فرصت‌های واقعی و استفاده از آنها شود.
همچنین، توجه کمتر به کارهای عملیاتی نظیر تعیین استراتژی و تعامل با نیروی انسانی نیز می‌تواند دلیلی برای کمتر جدی گرفتن مسیر ورود دوم به کارآفرینی باشد. در نهایت، افراط در تکرار ادعاهایی مانند “اگر ما هم بودیم، می‌توانستیم کارآفرین شویم” ممکن است مانع از ترغیب به ورود به کارآفرینی شود.

تربیت کارآفرینان در مسیر دوم بسیار مهم است و باید توجه بیشتری به آن شود، زیرا کسب و کارهای بسیاری به دلیل کمبود کارآفرینان نسل دوم، سوم و چهارم نمی‌توانند بقا کنند. برای افزایش شانس موفقیت استارتاپ‌ها، باید به استارت‌آپ‌های شکست خورده هم توجه کرد و راه‌هایی برای بازیابی یا فروش آنها پیدا کرد. همچنین باید آمار کسب و کارهایی که با مدیریت بهتر و بازیابی از ورشکستگی برای افزایش موفقیت های آینده، دوباره به سرعت رشد کرده‌اند، در آمارهای کارآفرینی در نظر گرفته شوند. از طرف دیگر، ویژگی‌های شخصیتی کارآفرینان در دو مسیر به یکدیگر شباهت ندارند و باید بر اساس مسیر کارآفرینی مورد بررسی قرار گیرند.

معنای کارآفرینی
واژه‌ها دارای بار معنایی و مفهومی هستند که در صورت عدم هماهنگی با واقعیت، ممکن است تصویر غلطی به ذهن افراد منتقل شود. در زبان فارسی، واژه “کارآفرینی” چندین معنای متفاوت دارد که برخی از آن‌ها با تعریف اصلی کارآفرینی مطابقت ندارند. این ابهام باعث می‌شود که در سیاست‌گذاری در زمینه کارآفرینی نیز به مشکل برخورد شود. به منظور انتقال مفهوم درست کارآفرینی، لازم است از واژه‌ای جدید استفاده شود.

به عنوان مثال، کارآفرین را می‌توان به عنوان کسی تعریف کرد که در هر حوزه‌ای، مرزهایی را شکسته و خط شکنی می‌کند و امکانات بیشتری را در محیط خود فراهم می‌کند. این توانایی می‌تواند در زمینه‌های صنعت، هنر، آموزش و … باشد. در واقع، کارآفرین می‌تواند به عنوان یک مدیر خط‌شکن تعریف شود که تئوری جدیدی ارائه می‌دهد یا کالاهایی جدیدی ایجاد می‌کند، بازار‌های جدیدی خلق می‌کند و بهبود کیفیت کالاهای موجود، فناوری و سازمان‌ها را ترویج می‌دهد.

مباحث مرتبط با مفهوم کارآفرینی

۲۰٪ تخفیف اولین خرید با کـد: welcome20